18:31 گرينويچ - سه شنبه 02 سپتامبر 2008 - 12 شهریور 1387 - بی بی سی
ندا فرحت
در کابل
وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان اعلام کرده تلاشهای تازه را برای جمع آوری افسانه های کهن آغاز کرده است.
به گفته این وزارت در چند ماه گذشته توانسته اند بیشتر از ۲۵۰ افسانه کهن را که مربوط به اقوام و ملیتهای مختلف افغانستان هست گردآورند.
افسانه های کهن، جز ادبیات عامیانه مردم است و زمانی جزئی از سرگرمی های پرطرفدار بود. اما حالا و در میان این همه برنامه های تلویزیونی وسریالهای مختلف خارجی وداخلی، جایی برای قصه گو ها و افسانه های پرطرفدار قدیمی نیز مانده است؟
افسانه ها ازکجا آمدند؟
بسیاری از پژوهشگران به این باوراند که داستانها و افسانه ها جز کهن ترین آثاری است که از اندیشه و تخیل بشر باقی مانده است.
درباره تاریخچه پیدایش افسانه ها باورهای گوناگون وجود دارد. جمال میرصادقی، نویسنده کتاب ادبیات داستانی به این باور است که مجموعه بزرگی از افسانه ها که تاریخ آن به چهار هزار سال پیش از میلاد برمی گردد از فرهنگ و تمدن مصر باقی مانده است.
برخی از پژوهشگران منشا بسیاری از این افسانه ها را هند می دانند. احمد ضیا رفعت، استاد در دانشگاه کابل می گوید ادبیات عامیانه در افغانستان نیز پیشینه بسیار طولانی دارد.
او می گوید ادبیات عامیانه که افسانه های کهن نیز جز جدایی ناپذیر آن هست منتقل کننده خیالات، احساسات و اندیشه های گوناگون انسانها در عصرهای مختلف از یک نسل به نسل دیگر است.
آقای رفعت می گوید: "در واقع از طریق ادبیات عامیانه است که می توانیم دریابیم که گروه های اجتماعی دارای چه نوع معیارهای اخلاقی، فرهنگی و رفتاری بوده اند و در واقع برای جامعه شناسی و تاریخ نیز یک منبع مهم است."
رسم و رواجهایی که نیست
از دسته بندی که از سوی پژوهشگران صورت گرفته برمی آید که حداقل پنج نوع افسانه در زبان و ادبیات فارسی وجود دارد: افسانه تمثیلی، حکایت اخلاقی، افسانه پریان، افسانه پهلوانان و اسطوره.
در افغانستان بسیاری ها به این باور اند که در سالهای اخیر فرهنگ قصه خوانی که در گذشته های دور در میان خانواده ها مروج بود، درحال نابودی است.
در این سالها کمتر اتفاق میافتد که اعضای خانواده دورهم جمع شوند و به قصه گویی بپردازند.
ثریا می گوید: "سابق تلویزیون و رادیو به حدی که حالا مروج است، در خانه ها نبود، مردم خصوصا در زمستانها دور هم جمع می شدند و قصه می گفتند. اما حالا این رسم و رواج ها نمانده است."
جمع آوری افسانه ها
کارشناسان ادبیات عامیانه به این باور هستند که بسیاری از افسانه های کهن با یک پیام اخلاقی به پایان می رسد و همواره در این افسانه ها، نیکی ها بر بدی ها غالب می شوند.
بسیاری ها هم می گویند افسانه های عامیانه که معمولا داستانهای تخیلی هستند، در رشد افکار و خیال پردازی های کودکان موثر اند.
انوره دو بالزاک، نویسنده مشهور فرانسه به این باور است که افسانه های عامیانه تاریخ خصوصی ملت هاست. اما بسیاری ها می گویند برای گردآوری افسانه های عامیانه مردم در افغانستان تا حالا تلاش چشمگیری صورت نگرفته و این افسانه ها درحال فراموش شدن است.
بیژن سلجوقی، رییس اداره هنر و فرهنگ در جواب به این نگرانی ها می گوید درچند ماه گذشته تلاشهای تازه ای برای جمع آوری افسانه های کهن در افغانستان آغاز شده است.
از سوی دیگر نهاد فرهنگی موسوم به فیروز کوه در کابل، نیز می گوید فرهنگ قصه خوانی در یکی از مکتبهای محله موسوم به مرادخانی را، دوباره احیا کرده است که در این برنامه دانش آموزان در یک صنف درسی گردهم جمع می شوند و افسانه های عامیانه را بازگویی می کنند.
یکی از ویژگی های افسانه های عامیانه این است که نویسنده های این افسانه ها معلوم نیستند و افسانه ها به گونه شفاهی از یک نسل به نسل دیگر منتقل شده است.
از همین رو به نظر می رسد گردآوری این افسانه ها که در بسیاری موارد نسخه های خطی از آن به جا نمانده، کار دشوار و زمان براست.